رشد فناوری های ریلی که به بالا رفتن سرعت حرکت قطارها انجامیده از یک سو و صرفه جویی قابل توجه در مصرف سوخت از سوی دیگر باعث شده حمل و نقل ریلی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته جهان به عنوان اصلی ترین محور حمل و نقل مطرح شود؛ موضوعی که محوریت سفرهای ریلی در اتحادیه اروپا اصلی ترین شاخصه آن است و تلاش کشورهایی مانند ژاپن و چین برای افزایش سرعت قطارها در اتصال شهرهای بزرگ به یکدیگر آن را تأیید می کند.
این نوع از حمل و نقل هرچند در ایران سابقه ای چندین دهه ای دارد، اما هرگز نتوانسته به عنوان محور اصلی رفت و آمدهای تجاری و توریستی مطرح شود و این امر ایران را در صف کشورهایی قرار داده که باید در زمانی کوتاه عقب افتادگی هایی طولانی را جبران کنند.
طراحی مسیرهای ریلی جدید، دو خطه و چهار خطه سازی محورهای اصلی، ورود تجهیزات نوین برقی سازی و سریع السیر سازی خطوط تنها بخشی از طرح های کلانی است که دولت ایران برای بهبود جایگاه راه آهن به کار بسته و هرچند نتایج بسیاری از آنها در طول سال های آینده مشخص خواهد شد اما بارقه هایی از امید را برای دگرگونی جدی در این حوزه به وجود آورده است.
با وجود تمام این تحولات مثبت، اما هنوز عرصه ریلی ایران با چالش های ابتدایی درگیر است که حل نشدن شان می تواند در آینده رسیدن به شاخص های کلان پیشرفت را با مشکل مواجه کند. یکی از اصلی ترین ابهام های موجود در این مسیر بحث جایابی ایستگاه های راه آهن در ایران است. در شرایطی که بسیاری از شهرهای بزرگ جهان، ایستگاه راه آهن را به عنوان قلب اصلی شهر تعریف کرده اند و بخش قابل توجهی از مراکز اقتصادی و تجاری را حول همین محور به وجود آورده اند، اما در ایران نه تنها این سیر طی نشده که حتی در شهری مانند تهران، مدیران شهرداری به شدت با باقی ماندن ایستگاه قطار در داخل شهر مخالف هستند و اگر به این ابهام، مشکل طراحی و ساخت برخی ایستگاه های راه آهن در شهرهایی مانند اصفهان و شیراز بیرون از محدوده شهری را اضافه کنیم، چالش جدی تر می شود.
ایستادن در مقابل فشارهایی که با ورود راه آهن به شهر مخالف هستند از یک سو و هزینه های توسعه ایستگاه های درون شهری یا تغییر نقشه های ساخت ایستگاه های جدید از سوی دیگر باعث شده تنها تصمیمی قاطع بتواند راه را برای قطارها هموار کند و این موضوعی است که مدیرعامل راه آهن روی آن تأکیدی جدی دارد. پورسیدآقایی گفته با همکاری صورت گرفته بین معاونت شهرسازی و شرکت راه آهن، شهر در جهت چگونگی طراحی مسیرها برای دسترسی راحت تر به ایستگاه راه آهن یاری می کند و ما با تعبیه عناصر خدمات دهی مورد نیاز شهری در ایستگاه ها، به شهر کمک می کنیم. وی تأکید کرده تمام ایستگاه های اصلی راه آهن واقع در خارج شهرها به داخل منتقل خواهند شد و از شهرهایی مانند رشت و همدان به عنوان شهرهایی یاد کرده که ایستگاه آنها در درون شهر ساخته خواهد شد.
استفاده از تجارب خارجی با برنامه ریزی داخلی
یک کارشناس و صاحب نظر عرصه ریلی معتقد است با توجه به تجربه ای که کشورهای توسعه یافته در طول سال های گذشته کسب کرده اند قطعا ورود و حضور ریل در زندگی شهری امری مهم است که می تواند در زمینه توسعه زیربنایی و اقتصادی نقشی بسیار مهم ایفا کند اما قطعا استفاده از این تجربه نیاز به بررسی های داخلی و شناخت دقیق از شرایط کشور دارد.
محمد سعیدی تأکید کرد: نگاهی به وضعیت ایستگاه راه آهن در شهری مانند برلین آلمان نشان می دهد اروپایی ها نه تنها ایستگاه قطار را در مرکزی ترین نقطه شهر به دیگر بخش ها و دیگر وسایل حمل و نقل متصل کرده اند که حتی مراکز اقتصادی خود را نیز در همین مسیر می سازند و این نشان از محوری بودن حضور قطار در زندگی شهری آنها دارد.
به گفته وی در این شکی وجود ندارد در صورتی که ایران بخواهد پا در عرصه توسعه ریلی بگذارد نیز باید مسیری شبیه به آن را طی کند، اما اصلی ترین موضوع در این بین لزوم سنجش دقیق شرایط شهرهای ایران و پیگیری ساخت و توسعه ایستگاه ها براساس این شرایط است. اگر کارشناسان تأیید کردند که ایستگاه ها به داخل شهر بیایند و در نقاطی خاص ساخته شوند آنگاه می توان با دغدغه ای کمتر در این مسیر حرکت کرد.
علی اکبر نیکواقبال، استاد دانشگاه و صاحب نظر عرصه اقتصادی نیز در گفت وگو با «فرصت امروز» به اهمیت توسعه زیرساختی حمل و نقل کشور اشاره کرد و گفت: قطعا ریل به عنوان شیوه ای از حمل و نقل که چه از نظر هزینه ای و چه از نظر مصرف سوخت به صرفه ترین روش است برای آینده ایران اهمیت بسیار زیاد دارد و در صورت وارد کردن این روش حمل و نقل به زندگی مردم تأثیر بلندمدت آن بسیار مثبت خواهد بود.
به اعتقاد وی، سرمایه گذاری در عرصه ریلی در صورتی که منطقی باشد و در راستای اهداف کلان حرکت کند همانطور که از انتقال ایستگاه ها به نقاط اصلی تردد مردم برمی آید، یک سرمایه گذاری بسیار مطلوب است که منافع مالی خود را در سال های آینده نشان خواهد داد و دست اقتصاد ایران در رسیدن به اهداف کلان را باز می گذارد. هرچند راه آهن و وزارت راه و شهرسازی برای اجرایی کردن اهداف کلان خود در این حوزه با مشکلاتی جدی مواجه هستند و در یک جبهه باید برای تأمین مالی لازم برای انتقال ایستگاه ها به داخل شهر تلاش کنند و از سوی دیگر زمانی طولانی برای راضی کردن ارگان هایی چون شهرداری تهران صرف کنند اما ساختار شکل گرفته برای وارد کردن ریل به شهرسازی و زندگی ایرانیان امیدهایی را به وجود آورده که ایستادن در مقابل آن ساده نیست و این امر شاید یک پیام واضح داشته باشد و آن محوریت حمل و نقل ریلی در ایران پس از نزدیک به هشت دهه انتظار است.