حسن جوانمرد کارشناس حمل و نقل ریلی بیان کرد: تغییر دولت، تحولات بسیاری در حمل و نقل کشور ایجاد می کند و مدیریت راه آهن نیز یک بار دیگر تغییر کرد و فرد جدیدی سکان دار این سمت شد. مسئول جدیدی که بر شرکت راه آهن مدیریت می کند به خوبی می داند که در یک نگاه کلی، خصوصی سازی در صنعت ریلی موفقیت آمیز نبوده است.
حسن جوانمرد افزود: بر این اساس، می توان ناموفق بودن واگذاری های انجام شده به بخش خصوصی را به نیروی کشش صنعت ریلی نیز تعمیم داد و خصوصی سازی لکوموتیوها را هم ناقص و ناکام ارزیابی کرد. تردیدی نیست که مسئولیت بخش قابل توجهی از ناکامی خصوصی سازی لکوموتیوها به عدم حمایت شرکت راه آهن بازمی گردد. در حقیقت این شرکت نتوانست یا نخواست تعرفه بهره برداری از نیروی کشش را به صورتی تعریف یا در آن اثرگذاری کند که لکوموتیوداری به عنوان یک فعالیت اقتصادی، برای شرکت های ریلی قابل توجیه شود. همان ابتدای واگذاری بخشی از لکوموتیوها به بخش خصوصی شاهد بودیم که تعرفه های خدمات نیروی کشش، تناسب منطقی با هزینه ها ندارند و سرمایه گذاری در این حوزه را توجیه پذیر نمی کنند.
شرکت های ریلی از طرق مختلف تلاش کرده اند بر تعرفه ها تاثیر گذاشته و تناسبی بین تعرفه و هزینه ایجاد کنند و تا حدودی هم موفق شده اند اما کماکان فاصله بین هزینه ها و تعرفه نیروی کشش، معنادار و فاصله دار است. بخش خصوصی، در زمینه بهره وری و آماده به کاری لکوموتیوهایی که تامینکننده یا خریدار آنها بود نیز نتوانست عملکرد چندان موفقی داشته باشد. به عقیده من، پرداخت نشدن به موقع صورتحساب های شرکتهای لکوموتیوی و تاخیرهای طولانی مدتی که راه آهن در تصفیه مطالبات این شرکتها داشت، سهم به سزایی در پایین آمدن آماده به کاری و بهره وری لکوموتیوهای بخش خصوصی داشته است.
وی تصریح کرد: انباشت مطالبات لکوموتیوداران نزد راه آهن، موضوع مهمی است که مسبب توقف بسیاری از دیزل های کشور شده است چرا که شرکت های مالک آنها وقتی مطالبات خود را به موقع دریافت نکنند، نقدینگی لازم برای تعمیرات و نگهداری لکوموتیوهای خود را ندارند. اگر بخواهیم برای تداوم خصوصی سازی در حوزه نیروی کشش نسخه بهتری بپیچیم و از تجاربی که تاکنون به دست آورده ایم استفاده کنیم باید به این نکته توجه کنیم که هنوز حدود 60 درصد لکوموتیوهای کشور در اختیار راه آهن است. تمام این لکوموتیوها باید به بخش خصوصی واگذار شود و بخش خصوصی مالکیت کل ناوگان لکوموتیو را در اختیار داشته باشد و با رقیبی به نام راه آهن که از بسیاری مزایا در این رقابت برخوردار است، دست و پنجه نرم نکند. لازمه خصوصی سازی موفق لکوموتیوها صرفا این نیست که کل ناوگان لکوموتیوی کشور به شرکت های ریلی واگذار شود و راهآهن از لکوموتیوداری دست بکشد بلکه این شرکت باید سایر دخالت هایی که در حوزه لکوموتیو دارد را نیز محدود کرده و فقط نقش تنظیم گر را در این حوزه ایفا کند.
جوانمرد بیان کرد: نکته شایان توجه این که راه آهن تاکنون هیچ لکوموتیوی به بخش خصوصی واگذار نکرده و شرکت های ریلی راسا اقدام به خرید و واردات دیزل از خارج یا شرکت های داخلی کرده اند بنابراین برای ترسیم مسیر بهتر خصوصی سازی، لازم است راهآهن هر چه زودتر به لکوموتیوداری خود پایان دهد. من بر این باورم که تنظیم گری در صنعت ریلی همچنان باید در اختیار شرکت راه آهن باشد و نیازی به تاسیس رگولاتور دیگر یا ورود شورای رقابت به این صنعت در مقام تنظیم گر نیست اما قطعا لازم است ابتدا قوانین و مقررات مرتبط با ماموریت ها و اهداف و اختیارات شرکت راه آهن، پیش از آن که این شرکت از تصدی گر به رگولاتور تغییر وضعیت دهد، اصلاح شود.
توصیه ای که می توان به مدیریت جدید شرکت راه آهن در حوزه لکوموتیو داشت این است که ضمن واگذاری هر چه زودتر تمام لکوموتیوها، راه آهن نباید همچنان که اکنون روال است، به عنوان دریافت کننده صورتحساب های شرکت های واگنی، عمل کند و مطالبات لکوموتیوداران را با تاخیر پرداخت کند. لازم است این شرکت نقش واسطه ای خود در مبادلات و مراودات حمل بار را حذف کند و کلیه فرایندهای دریافت ها و پرداخت های مرتبط با درآمد حاصل از حمل بار بین واگن داران و صاحبان بار و لکوموتیوداران، به شرکت های ریلی واگذار شود.